قال: گفت
الی: به سوی
مَن: چه کسی، کسی که
مِن: از
تعملون: انجام می دهید
ما: آنچه، حرف نفی فعل ماضی
یعلمُ: می داند
فی: در
الذین: کسانی که
آمنوا: ایمان آوردند
قالوا: گفتند
قل: بگو
قَول: گفتار
یا: ای
مُهاجر: هجرت کننده
واسعه: گسترده شده
مُفسد: فسادگر
سرّ: راز
بَرّ: خشکی
بحر: دریا
حمد: سپاس، ستایش، ثنا
انما: فقط
شهید: گواه
انّنی: هر آینه من
بَیت: خانه
نحن: ما
هذا: این
لـَ: تاکید، قطعا
کفروا: کفر ورزیدند
ویلٌ: وای بر
فـَ: پس
واحد: یک
جنة: بهشت
مبعوث: برانگیخته
مَوت: مرد
خالِد: جاودان
مَعَ: همراه
مُحسن: نیکوکار
لَیل: شب
نَهار: روز
شمس: خورشید
قمر: ماه
مُتقین: پرهیزکاران
مُجرم: گناهکار
یُحبُّ: دوست می دارد
لا: نه
وَعَدَ: وعده داد
سِحر: جادو
خَلَقَ: آفرید
فضَّلَ: برتری داد
رَزَقَ: روزی داد
خُسر: زیان
حَیاة: زندگانی
لَعِب: بازیچه
لَهو: بیهوده
الا: زنهار
الّا(اَن+لا ): که نه
فَلاح: کشاورز
اَیُّها: حرف ندا، یا
ناس: مردم
اَنزَل: فرو فرستاد
ماء: آب
مُرسَل: پیامبر، پیغامبر
اَحیا: زندگان
احیی(با الف کوچک!): عمل زنده نمودن
سُبحان: پاک و منزه
کانوا: بودند
هِیَ: او
نَزَّلَ: نازل کرد
فرقان: وسیله ی تشخیص حق از باطل
یکون: می باشد
عالمین: جهانیان
نذیر: هشداردهنده
ولد: فرزند
شریک: شریک، همتا
قدر: اندازه گیری کرد
لباس: لباس، پوشش
نوم: خواب
سبات: آرامش، استراحت
ریاح: بادها، جمع ریح
بشری: بشارت دهنده، بشارت
طهور: پاک، پاک کننده
اَ: آیا
کَم: چقدر، چه بسیار
انبتنا: رویاندیم
زوج: نوع، گونه
کَذَّبَ: تکذیب کرد، انکار کرد
تَتَّقون: تقوا پیشه می کنید، تقوا دارید
رسول: پیامبر، فرستاده
امین: راستگو و درست کار، مورد اعتماد
اتقّوا: تقوا پیشه کنید، تقوا داشته باشید
اصلحوا:
اِن: اگر، نه، نیست
اَن: که، اینکه
اَشکُرُ: شکر می کنم
نعمه: نعمت، هر چیز خوبی که خدا به انسان بخشیده است.
اَلتی: که، چیزی که، کسی که
اَنعمتَ: بخشیدی، نعمت دادی
اعمَلُ: عمل می کنم
بَرّ: خشکی
بحر: دریا
یشرکون: شریک قرار می دهند
نَتلو: تلاوت می کنیم، می خوانیم
نَبَا: خبر، جمع:انباء
نُریدُ: می خواهیم
نجعل: قرار می دهیم
ائمه: امامان، پیشوایان، جمع امام
وارثین: وارثان
اَحسِن: نیکی کن
کَما: همانطور که
اَحسَنَ: نیکو ساخت
فَساد: فساد، خرابی
یُحِبُّ: دوست دارد
مُفسدین: مفسدان، خرابکاران
خاشع: فروتن، متواضع
مُعرِض: روی گردان
اَعُوذُ: پناه می برم
صَمَد: بی نیاز
صِراط: راه