مریدان: پیروان
او را طلب کنید: بخواهیدش
شیخ: روحانی
ارشاد: راهنمایی کردن؛ هم.خ مرشد
برای: با وجود این حرف ها
مرشد: هدایت کننده
روان شد: راهی شد
به قدر: به اندازه ی کافی
مستمعان: شنوندگان
چه جای: نه فقط
که: بلکه
بهر خدا: به خاطر خدا
دعوی: مدعا؛ هم.خ مدعی
معترف: اقرار کننده
فرع: چیزی که اصلی نیست
بغض و کینه و حسد: کینه
حق: خدا
دستاوردها: نتایج
چاپار: پیک
اسطرلاب: وسیله ای برای ستاره شناسی
کارایی: فایده، کاربرد
چیرگی: تسلط
تار و پود: در اینجا معنای ((بر عمق)) یا ((بر اعماق)) می دهد.
هنجار: ارزش، قاعده، قانون
داد و ستد: معامله، بده و بستان
پایبند:
حریم: محدوده
معیار: شاخص
حصار: حفاظ، دیوار
نابجا: نامناسب
نسنجیده: نامناسب
هویت: شناسنامه، ذات چیزی، اصل چیزی
حرمت: حریم، احترام
رهاورد: دستاورد، نتیجه
مظاهر: جمع مظهر، نشانه ها